وقتی تلفن همراه مرد جوان زنگ خورد، اسم پسرش را روی صفحه گوشی دید و تلفن را جواب داد. وحشت در صدای پسرش موج میزد و با شنیدن جملات بریده بریده او، رنگ از رخسار مرد جوان پرید. پاهایش سست شد و سراسیمه محل کارش را ترک کرد تا خودش را به خانه برساند. دقایقی بعد وقتی قدم به داخل خانه گذاشت، آنچه را که میدید باور نمیکرد. جسد غرق خون همسرش در گوشهای افتاده و کمی آنطرفتر، دختربچه 4 سالهاش حلقآویز شده بود.
گزارش یک قتل
ساعت 13:45 یازدهم آبان ماه بود که ماموران پلیس شهرستان آرادان در استان سمنان در جریان جنایتی هولناک در خانهای در مرکز شهر قرار گرفتند و راهی آنجا شدند. قربانیان مادر و دختری بودند که تنها چند ساعت از مرگشان میگذشت. زن جوان با ضربات چاقو به قتل رسیده و دخترش خفه شده بود. از همان زمان بررسیهای تخصصی برای کشف راز جنایت آغاز شد. پسر نوجوان خانواده نخستین کسی بود که با جسد مادر و خواهرش روبهرو شده بود. او دقایقی قبلتر، زمانی که از مدرسه به خانه برگشته بود، با دیدن صحنه جنایت، وحشتزده با پدرش تماس گرفته و ماجرا را به او خبر داده بود. ماموران در بررسیهای اولیه متوجه شدند که جنایت احتمالا با انگیزه سرقت صورت گرفته است. چرا که از 12 حلقه النگوی زن جوان و 500 هزار تومان پول نقدی که در خانه بود، اثری نبود. اما چه کسی توانسته بود به راحتی وارد خانه شده و دست به این سرقت مرگبار بزند؟
مظنون شیشهای
کارآگاهان برای پیدا کردن پاسخ این سؤال به تحقیق از همسایهها پرداختند. آنها درباره فرد آشنایی میپرسیدند که بین ساعت 8 صبح تا 13:45 در خانه قربانیان دیده شده بود. چرا که حدس میزدند قاتل به خاطر آشنایی با قربانیان بهراحتی وارد خانه آنها شده و دست به این جنایت زده است. طولی نکشید که هویت نخستین مظنون به دست آمد. برادرزاده زن جوان(مقتول) تنها کسی بود که صبح آن روز هنگام ورود به خانه آنها دیده شده بود. بررسیهای پلیس نشان میداد که این جوان 19ساله پدرام نام دارد و مدتهاست که به مخدر شیشه معتاد است. بنابراین فرضیه اینکه وی دست به این جنایت زده است قوت گرفت و وقتی معلوم شد که پدرام پس از جنایت ناپدید شده است، ماموران اطمینان یافتند که او در قتل عمه و دخترعمهاش دست داشته است.
دستگیری قاتل بیرحم
19 ساعت از شروع تحقیقات پلیسی میگذشت که ماموران رد تنها مظنون پرونده را در یکی از شهرهای اطراف به دست آوردند. پدرام در خانه یکی از دوستانش مخفی شده بود که در یک عملیات ضربتی به دام افتاد. با کشف النگوهای طلا و پولهای مسروقه از وی، پسر جوان به اداره آگاهی انتقال یافت و در بازجوییها پرده از راز جنایت برداشت. او گفت:
مدتی قبل برای خرید شیشه طلاهای مادرم را دزدیدم و فروختم. چند روز پس از سرقت، مادرم متوجه ماجرا شد و تهدیدم کرد که اگر طلاهایش را پس ندهم، ماجرا را به پلیس میگوید. میدانستم که تهدیدش جدی است و کتمان حقیقت فایدهای ندارد. تلاش کردم تا پول طلاها را جور کنم اما نتوانستم. میترسیدم که دستگیر شوم و برای همین روز حادثه به خانه عمهام رفتم. قصدم گرفتن پول بود نه جنایت. وقتی از عمهام درخواست 500 هزار تومان کردم، او مخالفت کرد و گفت که پولی ندارد. میدانستم که حقیقت را نمیگوید.
عصبانی شدم و دوباره درخواستم را مطرح کردم. وقتی جواب قبلی را شنیدم، با او درگیر شدم و با ضربات چاقو وی را به قتل رساندم. آن روز دخترعمه 4سالهام هم در خانه بود. میدانستم که اگر زنده بماند مرا لو میدهد. برای همین او را هم به قتل رساندم و بعد از سرقت طلاهای عمهام و پولهای موجود در خانه، فرار کردم. من یکراست به خانه دوستم در آرادان رفتم و میخواستم سر فرصت طلاها را بفروشم که دستگیر شدم.
سردار محمدرضا میرزایی، رئیس پلیس استان سمنان با اشاره به اعتیاد شدید متهم به شیشه و همچنین بیکاری او گفت: پس از اعترافات تکاندهنده مرد جوان، برای او قرار بازداشت صادر شد و تحقیقات تکمیلی درخصوص این پرونده ادامه دارد.